سخن خودم را با این مطلب آغاز کنم که چند وقتی ست که تنبلی را گذاشته ام کنار و با نشاط و شاداب زندگی می کنم و به تعبیری : "هیجان" را وارد زندگی ام کرده ام .
باید اعتراف کنم که قبلا خیلی آدم "تنبل" و "گرفته ای "بودم و به زور از عهده کارهای روزانه ام بر می آمدم .
نمی دانم که چی شد و من تصمیم گرفتم به یک باره تبدیل به آدم "پر انرژی" و "پر تحرکی" بشوم.
الان تند تند کارهایم را انجام می دهم و علاوه بر این وقتی جسم ما در تحرک باشد ،مغز هم بیشتر و بهتر کار می کند ؛ از این رو خلاقیت های عجیبی هم در کار و زندگی یافته ام .
🌻🌻🌻
بحث دیگری که می خواستم درمیان بگذارم ،سبک مطالعاتی ام بود؛ قبلا من به طور "چریکی " و پراکنده مطالعه می کردم و از هر کتابی ، نکته ای یافتم و دلخوش به این مقدار بودم.
الان شیوه مطالعاتی ام را تغییر داده ام ؛ مطالعاتم به طور منظم و هر بار فقط یک کتاب است.و تا زمانی که تمامش نکنم هرگز کتاب بعدی را شروع نخواهم کرد.
🍎🍎🍎
نکته ای که خوانده ام و خیلی برایم جالب بود این بود که انتقاد پذیر نباشم ، اصلا وقعی به حرفای دیگران و نصائح دیگران - شکسته خورده - ننهم.
وقتی متوجه این نکته شدم که حرفم درست است ، حرف و حدیث دیگران را نمی شنوم !.
چون کسی که موضع گیری و نظر شخصی ندارد موفق نمی شود - ولو اینکه نظرش اشتباه باشد -
نمی شود با نظرات دیگران زندگی کرد و بال دیگران پرواز نمود.