برای من، یکی از شیرین ترین کارهای دنیا، تجزیه و تحلیل احساساتم است؛از احساس بسیار خوشایند گرفته تا احساس های خورد کننده.

به نظرم کسانی که توان درک احساس شان را ندارند و در "بی خودی" زندگی کنند،  درکی از زندگی و دنیا ندارند.

اولین کاری که در مواجه با هر چالشی در زندگی دارم، برگشت به "خود واقعیم" است.زمانی که خودم نیستم ،واقعیت هارا وارونه می بینم.

کنترل احساسات مثل رانندگی، نیاز به خبرگی و مهارت ورزی دارد؛ جایی باید ترمز بزنیم و جایی می توانیم پارا روی پدال گاز بزاریم.

"تکروی های نادرست و هیجانات کاذب " زمانی که از دلیل منطقی نشات نگیرند، زندگی را به ورطه نابودی می کشانند .احساسات خشم و نفرت، کینه و حسادت مثل آتش فشان خفته ای ، گاهی دیوانه وار ، همه ارزش هارا در آنی ،خاکستر می کنند.

ما می توانیم از" ماده خام " احساساتمان ، پلی برای خوشبختی بسازیم و زندگی خوبی را تجربه کنیم .