اشتراک گذاری ایده ها و تجارب و نگرش ها

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تلاش» ثبت شده است

يكشنبه, ۱۶ آذر ۱۳۹۹، ۰۸:۰۶ ب.ظ
هرچیزی اولش سخت است ؛ لطفا ادامه دهید .

هرچیزی اولش سخت است ؛ لطفا ادامه دهید .

هر کاری که ما شروع می کنیم اولش خیلی سخت است و خیلی ها بخاطر همین سختی های اولیه ، ناامید می شوند و دست از تلاش می کشند .

اما عده ای که از گروه متوسط جامعه اند ،؛تا حدودی پیش می روند و سپس دست می کشند .

اما عده معدودی که جزو موفق ترین افراد جامعه اند تا آخر مسیر می روند و هیچ وقت ناامید نمی شوند.

ترامپ ها و جف بسوز  و وارن بافتهای جامعه از همین دسته اخیر اند که توانسته اند متفاوت باشند.

من خودم یک حرف دارم که میگم : موفقیت خودش عمدا خودش را در ابتدا نشان نمی دهد تا افرادی که لیاقتش را ندارند بهش نرسند.

پس هیچ وقت ناامید نشوید ؛ معجزه ها در میانه راه منتظر اند که خودنمایی کنند.

تاریکی و سیاهی را باور نکنید.به تابش روشنایی فکر کنید ؛ همه چیز بهتر از آن چیزی که فکر می کنید اتفاق خواهد افتاد.

 فقط در بند زمان و کیفیتش نباشید.

اگر سخت کوش و پر تلاش باشید ، زمان زیادی تا دست یابی به موفقیت نخواهید داشت.

با صبر و حوصله تان دنیا را شرمنده نموده و سربلند بیرون بیایید ، خدا بالای تپه منتظر شماست.

خدا در قالب موفقیت از شما حمایت می کند .

خدارا قبول کنید .

لطفا به خدا  گمان بد نکنید !.

خدا هیچ وقت به هیچ کس نه نمی گوید ؛ البته یک چیزی که خدا ازت می خواهد  " سخت کوشی " و تلاش مجدانه است.

 

۱۶ آذر ۹۹ ، ۲۰:۰۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

حس و حال امروزم...

.من در تنهایی این روزهایم ، با عناصر اصلی موفقیت زندگی کردم ؛ عناصری مثل "تحرک" و "سرعت" و " خوش بینی " و... .بیشتر از همه، روی "مهارت و سرعت "  تمرکز کرده ام ؛ فکر می کنم که شالوده زندگی روی تلاش ما بنا شده است. "اراده و جدیت و سخت کوشی و یادگیری " واژگان آشنای این روزاهای من است. بدترین بیماری دوران ما چیزی جز " بی کاری " نیست. حماقتی بالا تر از این نیست که کار و شغلی "احمقانه " پنداشته شود!. شادی که در چشمان کارگر مشغول به خدمت و با نشاط دیده می شود را هرگز نمی توانید در وجود فرد بی کاری که چشم به "میز و صندلی" دوخته است در حسرت مقامی ، می سوزد،  ببینید!.

۳۰ آبان ۹۹ ، ۱۲:۲۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

قدرت "جاافتادگی"

این مفهوم را تاجایی که مطالعات من قد می دهد جایی ندیده و نخوانده ام ، البته در زندگی آدم ها ، بسیار دیده ام ؛ مثال ساده اش ، درخت کدو و بید هست .

می گویند ، در کنار درخت کدوی چندین صد ساله درخت بید چندین ماهه ،رشد کرد و سر به فلک کشید و به خودش مغرور شد و شروع کرد به فخر فروشی به درخت کدو ؛ درخت کدو ، بهش گفت ، صبر تا زمستان از راه برسد تا ببینیم چه کسی تنومندتر هست ، موقع زمستان بادهای تند درخت بید را از جا کند و درخت کدو همچنان ، پابرجا باقی ماند.

خیلی از نوجوانان و جوانان در حسرت زندگی و ودم ودستگاهی هستند که عموما افراد مسن دارند ؛ اما توجه ندارند که در طول این سالیان ، قدرت جاافتادگی ، کارخودش را کرده و آنهارا به جایی رسانده است و آنها به شرایط کنونی دست یافته اند.

گاهی افرادی که در ابتدا راه اند ، مورد تمسخر دوستان و همراهان واقع می شوند و بعد از چند دهه در آن صنعت تبدیل به غولی می شوند که همان افراد مسخره کننده ، دیروزی ، امروز افتخار می کنند که با آنها عکس بیاندازند.

 دیروز کلیپی از آقای  "ناوال راویکانت"  می دیدم که در مورد موفقیتش می گفت و گفت : آدم باید برای  موفق شدن در یک زمینه ای حتما شانس هم داشته باشد و برای اینکه شانس داشته باشد ، در اون زمینه باید دوام بیاورد ، شانس هم به سراغش می آید.

مفهوم جا افتادگی به این معنا هست که شما آسیب پذیر نباشید؛ به حدی از موفقیت و رشد برسید که اوضاع هرچند بد شود و بدبیاری بسوی شما رژه شوند اما بازهم بقای شما تهدید نکنند.

مفهوم ، جا افتادگی با شناخته شدن و مطرح بودن هم عجین هست؛  یعنی شما به عنوان فرد قوی ، شناخته شده و مطرح گردید.

به یک تعبیر : شما ، زمانی پا به میدان جا افتادگی می گذارید که اصطلاحا " میدان مین را سالم طی کرده باشید" و اکنون عرصه جولان شما باشد.

من از این مفهوم به جوانان و کسانی که در اول راه اند ، امید واقعی بدهم ( امید کاذب و صادق داریم ؛ یا امید واهی و حقیق ؛ ممکن هست در پست های بعدی راجع بهش حرف زدم )

 که نگذارید ، یاس گلوی شما را بفشارد و از میانه راه منصرف تان کند.

عموما ابتدای هر مسیری ، سختی های خودش را دارد ، به قول دوستی که می گفت : اولش ، کار و کار و بعد  پول و پول.

در مورد شغل مغازه داری می گفت.

همه آدم های موفق ، رزومه بلند بالایی از شکست های ریز و درشت دارند و به همین دلیل ، شماهم دیده اید که افراد موفق از موفقیتشان خیلی خوشحال نمی شوند و یا موقع دریافت مدال قهرمانی ، به هوا نمی پرند و یا موقع امضای قرار داد ملیونی ، خیلی ریلکس هستند ( وحتی گاهی افسرده هم می شوند!!) دلیلش اینه که آنها به سادگی به این موفقیت نرسیده اند و کاملا قیمتش را پرداخت نموده اند.

نمی خوام بگم که همیشه باید شکست بخورید تا موفق بشوید و این را تبدیل به قانون کنم چون خیلی از چهره های موفق ، قبل از موفقیتشان اصلا شکست را تجربه نکرده اند ، مثالش ریچارد برانسون ، سرمایه دار انگلیسی هست.

منظورم ، طی کردن مسیر هست ؛ تا خون تبدیل به شیر بشود.

همانطور که شیریی که از پستان می آید قبلا خون بوده و پس از گذشت زمانی تبدیل به شیر شده است ( جادارد ازمولانا جلال الدین تشکر کنم)

۱۶ مهر ۹۹ ، ۱۸:۲۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

موفقیت شانسی هست یا عرق جبین!

تقریبا همه مردم جهان به دنبال موفقیت هستند و بازهم  تقریبا همه شان موفق شدن را به دو دلیل می دانند :  شانس  یا عرق ریختن .

البته ظاهر قضیه هم ، همین را نشان می دهد ؛  اما من می خواهم به شما یک دلیل پنهان را برای موفق شدن بگویم : 

این دو مورد نخ نما که همه مردم دنیا به آن اعتقاد دارند ؛ ظاهر مسئله هست اما در واقعیت یک دلیل مخفی و تا حدودی پنهان وجود دارد که کمتر کسی از آن به عنوان دلیل موفقیت یاد می کند ؛ چون اولا  خیلی درونی هست  ؛ و شاید خود فرد موفق هم دلیل اصلی موفقیتش را نداند.

دوما برای بقیه که می خواهند دلیل موفقیت شما را بدانند ، جالب نیست .

به همین دو دلیل و شاید هم دلائل دیگری ، هیچ فرد موفقی حاضر نیست دلیل واقعی موفقیتش را بر ملا سازد.

بگذارید  یک مثال بگویم  ؛  من  یک  دوستی داشتم  که با من همکار هم بود منتها در بخش دیگری و جای دیگری و مستاجر بود و با رنج مستاجری دست و پنجه نرم میکرد  تا  اینکه در بخش این دوست ما ، خیری پیدا شد و به همه افراد اون بخش از اداره ، زمین قسطی داد.

خب ، شاید  تا اینجا  شما، این  مسئله را به شانش ایشان حواله دهید ؛ و بعد از مدتی  صاحب اتومبیل  هم شد و کلی موفقیت دیگر هم به دست آورد .

در اون ابتدا ،  همه افراد دیگر زمین هایشان را فروختند به قیمتی خیلی پایین اما  این فرد چنین نکرد.

روزی خودش می گفت : من  از اول مطمئن بودم که خودم صاحب می شوو و به همه چیز  می رسم ؛ خب تا حدودی دلیل موفقیت را گفتم.

دلیل اصلی موفقیت این هست که شما خودتان را لایق اون موفقیت بدانید و موفقیت مد نظرتان را خیلی بزرگ و عجیب و غریب ندانید.

و خودتان را تا حد موفق می دانید ، این مسئله مهم هست.

و اینکه چقدر خواسته های درونیت بزرگ هست.

و اینکه چقدر از موفقیتت مطمئن هستی.

از  یک  تا  ده  به خودتان از   نمره ارزشمندی و لیاقت  چه قدر می دهید ، مقدار موفقیت شما را تعیین می کند.

۱۴ مهر ۹۹ ، ۱۲:۱۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰