اشتراک گذاری ایده ها و تجارب و نگرش ها

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اعتماد به نفس» ثبت شده است

گری واینرچاک کیست؟

 

دیروز  داشتم توی سایت های دوستانم می گشتم که با چهره ای ، آشنا شدم ؛ چهره ای که تا حدودی هم عجیب و غریب است.

عجیب و غریب بودنش این هست که  خودش هست!   ببینید که آدم وقتی خودش باشد ، در نظر دیگران ، انگشت نما و حتی زامبی می شود که دیگران می ترسند از اینکه در کنارش باشند؛   

من خودم هم تا حدودی جذب آدمای عجیب می شوم ، دلیلش را نمی دانم که چیه ؟   شاید چون خودم ، خیلی بلند پروازم ( می بخشید از اینکه دیگه مثل قدیما ، تواضع الکی نمی کنم! )

از موضوع دور نشویم !

آقای ' گری وی ،  به تعبیر خودم ، خیلی خودش هست !

رک و بی پرده و پوست کنده ، حرفش را می زند ، 

و ضمنا هم خیلی توی حرفاش صادق هست ، و یکی از 3 قانون زندگی اش ، صداقت هست ؛  

نکته ای که من همواره بهش فکر می کنم( شاید سالی یکی دو بار!!)  اینه که آدم های رک ، شاید خیلی وقت ها ، ناراحتت کنن اما .. 

اما همیشه راستگو هستند و این ویژگی شان خوب است .

 

  صداقت ، به نظر من ، اساس و پنیاد همه خوبی هاست.

آدم راستگو و صادق ، نمی تونه بهت خیانت کنه و...

 

 

دوستان برای اطلاع بیشتر سری بزنید:

https://mrostad.com/gary-vaynerchuk-book/

۲۰ مهر ۹۹ ، ۱۰:۰۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

خامی و پختگی

خامی و پختگی  مترادف  استادی و شاگردی هم میشه ؛  چون استاد همه چیز را خوب می داند و می فهمد و از قلق های کارش خوب آگاه هست و نهایتا کارش خوب از آب در می آید  و شاگرد مثل یک چانه خمیر در دستان استادش هست تا قالب استاد را بپذیرد و اگر بخواهد به خودی خود دست به کاری بزند حتما  اولا : خوب خودش را اذیت می کند و گاهی حتی خودرا به درد سر می اندازد و نهایتا هم نتیجه کارش به درد نخور و بد در می آید.

آماتور و حرفه ای هم در همین رده ها هست.

گاهی اصطلاحات ، کاربلد و ناشی هم به کار می رود.

خب ،  همه ما  در زندگی دیدیم که با وسیله ای دست و پنجه نرم کردیم و چندین ساعت هم وقت گذاشتیم اما حاصل کار ، چیزی جز سردرد و سزدرگمی و خستگی چیز دیگری نبوده تا اینکه به این نتیجه رسیده ایم که از همان اول باید می رفتیم سراغ اوستا کار، وپس از اینکه اون وسیله را پیش اوستا کار بردیم ، ظرف 5 دقیقه ، وسیله مورد کاملا سالم به ما تحویل داده شد.

دیگه نه خبری از خستگی و نه سردرد و اینا نیست!

تازه ، جالب اینکه اوستا کاملا از کارش لذت می برد و هم پول به دست آورد !!

خب : تفاوت استادی و شاگردی و خامی و پختگی و حرفه ای و آماتور و کاربلد و ناشی همین هست!!

نکاتی ای که در اینجا وجود دارد این هست که:

 اولا :  استادی نیاز به گذراندن یک دوره زمانی کاملا منطقی دارد و هیچ کسی یک روزه ، استاد نشده و نخواهد شد.

دوما : برای یک اوستا کار ، کار = لذت بردن هست.

سوما : انجام درست و مرحله ای یک کار ، خیلی لذتبخش هست و انسان روحیه مضاعفی می گیرد چون احساس می کند ، انسان مفیدتری هست و توانسته کاری را به سرانجام برساند.

سوال دیگری هم در دل این حرفا ، به من چشمک زد:

آیا امکان دارد کسی در چند کار تخصص داشته باشد ؟؟

من فکر می کنم که اولا نیازی نیست که همه در همه زمینه تخصص داشته باشیم ؛ مثلا در برق کشی و لوله کشی و تایپ و خلبانی و ....

اما استاد نبودن را ما مساوی خامی ندانیم !!

اجازه بدهید ، توضیح بدهم تا احساس نکنید ضد و نقیض حرف می زنم ؛ منظورم این هست آدم وقتی روال کار دستش می آید ، خودش می داند چگونه گلیمش را از آب بکشد بیرون.

البته لازم نیست که خلبانی هم بکند ( چون راه های بهتری برای خودکشی وجود دارد!!)

ولی اگر می توانید کولر را خودتان سرویس کنید ، می توانید ویندوز هم عوض کنید و پوشک بچه تان هم عوض کنید!!

پس چه کار کنیم که تا حدودی از عهده هرکاری بربیاییم ؟؟

اولا  از حواس خمسه خودمان خوب استفاده بکنیم .

دوم مقداری اعتماد به نفس هم لازم هست، البته کم به مقدار نمک در غذا ، چون اعتماد به نفس زیادی کار دستتان می دهد.

حفظ آرامش و تمرکز هم یک فاکتور خیلی مهمی به حساب می آید.

 این باور را در وجودتان حک کنید و  همیشه آویزه گوشتان داشته باشید که شما توانایی انجام هر کاری دارید.

البته لازم نیست که همیشه خودتان ، دست به آچار بشوید.

سعی کنید تا حد امکان ، خود کفا شوید و خودتان کارهایتان را انجام دهید.

اعتماد به نفس همیشه خوب نیست ( شاید پستی با همین مضمون برای تان توی وبلاگ گذاشتم)

تخصص فقط در یک رشته را برای همیشه فراموش کنید.

۱۶ مهر ۹۹ ، ۱۱:۳۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

اندر منافع خوب بودن!!

 در اینکه آدم باید خوب باشد شکی نیست. هم از دیدگاه اخلاقی و انسانی این مسئله ثابت شده و جای هیچ بحثی نیست .

اما اگر بخواهی با همه انسانها و در هر موقعیتی و همه جا خوب و سر به زیر باشی ، هرچه که به سرت آمد حقت هست.

باید یک جاهایی خشن و یک دنده و لجوج باشی البته از نگاه دیگران.

اینکه شما می خواهید همیشه خوب باشید ؛ سوال اینجاست که خوب از نظر چه کسی ؟؟ مسلما!!   منظورتان  فرد مقابل است که فعلا در کسوت رقیب و ولی در حقیقت دشمن شما ، ظاهر شده است.

دو مسئله دیگر هم  اینجا ، قابل بحث کردن هست ؛ 

یکی اینکه شما از کجا می فهمید که در ذهن فرد مقابل چیست ؟؟

و دوم اینکه  چه اهمیتی دارد که اون فرد نسبت به شما چه فکر و قضاوتی دارد؛ شما یی که می خواهید وجودو شخصیت خودرا  زیر چرخ آسیاب له کنید که دیگری را راضی کنید ، اون هم کسی که از شما متنفر هست و می خواهد سر بزنگاه از شما سوء استفاده کند.

۱۴ مهر ۹۹ ، ۱۰:۲۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰