من چند سال پیش با یک دوستی از کارهایم حرف زده بودم و از اینکه به چه موفقیتی رسیده ام و کاملا مطمئن بودم که اون دوست از موفقیت من کاملا اطلاع دارد...تا اینکه وقتی حرف از اون کار شد فهمیدم که ایشان اصلا متوجه نشده که من توانسته ام موفق شوم و زمینه ذهنی ایشون اجازه نداده که حرف را گوش کنند و یا گوش کرده و فراموش نموده .

فکر کردم که چرا ایشان باید چنین فکری بکند و الان متوجه شدم که مردم سخنان ما خیلی کم گوش می کنند در عوض عملکرد قبلی ما معیار قضاوتشان قرار می گیرد.

و متوجه شدم که چرا حتی کارم را خوب انجام می دهم  مدیر ایراد می گیرد...

چون عملکرد من را در ذهنش دارد....

پس باید تلاش کنیم که ذهنیت بقیه را با عملکرد درست تغییر دهیم اگر می خواهیم که به ما اعتماد کنند.