با خودم می گفتم که چگونه می توانم به سمت شادی و شادمانی خیز بردارم ؟! . چگونه می توانم از این گیجی و منگی در بیایم ؟!. چرا باید در این محیط کوچک و دنج که ساخته و پرداخته خودم است بمانم ؟. من خوب خودم را می شناسم که آدم پیگیری هستم ،پس چرا نتوانم پیله های سفت و سخت کنونی را پاره کنم؟. چرا فکر می کنم بدون اینکه تغییری در رفتار و افکار و عقاید وباور و روش زندگیم ایجاد کنم ، موفق می شوم ؟.
در جواب این رشته سوالات که رشته فکرم را بریده بودند با خود گفتم: " باید بی باکانه کنترل زندگی را در دست بگیری !. منتظر نمان تا کسی خوشبخت یا بدبختتت کند ! خودت برخیز و موفقیت را در آغوش گیر!.
به یاد داشته باش ! : "آن چه مرا نکشد ،قوی ترم می سازد." (نیچه)