زندگی ، ساده است ؛ ما انسان ها بخاطر ، کم تجربگی و کم علمی ، همه چیز این عالم را تبدیل به معما کردیم . زندگی را باید با سادگی اش ، پذیرفت .واگر در صدد پیچیدگی و سخت کردن زندگی باشیم ، اون وقت ، سخت می شود . حافظ می گوید : گفت آسان گیر بر خود روزگار کز روی طبع .....سخت می گیرد جهان بر مردمان سخت کوش.  
 گاهی پیچیدگی در مطالب علمی رخنه می کند  .تقریبا همه آدم ها "آلبرت انشتاین" را مرد شماره یک ، دانش بشری می دانند ؛  آلبرت حرف خوبی دارد ؛ می گوید : "اگر می خواهید مسئله ای را حل کنید تا میتوانید، را ساده کنید".   ما یاد گرفتیم که همیشه پیچیدگی را نشانه ، پختگی بدانیم و ساده گفتن و ساده اندیشیدن را نشانه خامی به حساب آوریم ؛ مثلا کسی که فلسفه توضیح می دهد ، حتما باید جوری حرف بزند که کسی متوجه نشود واصولا مطالب علمی ، همه باید اینجوری باشه ، مطالبی را که همه بفهمند ، علمی نیست!.  این در حالی ست که بزرگان هر فنی ، می توانند هر مطلبی را به هر سطحی از درک نزدیک کنند. مقوله قشنگی را مدتها پیش جایی خواندم که فکر می کنم جایش در پازل بحث ، اینجا باشد؛  "زمانی شما می توانید ادعا کنید که نکته ای را فهمیده اید که بتوانید ، برای کودک 5ساله ویا پیر زن 95ساله  توضیح دهید. بزرگی به درستی می گفت : العلم نقطه کثرها الجهلاء " دانش ، فهم یک نکته است که نادانان از سر جهل ، آن را افزوده اند  و شاخ و برگ بهش اضافه کرده اند.
 در زمینه هنری هم خیلی از نو آموزان زمانی که می خواهند ، ادای اساتیدشان را دربیاورند و یا فضل به فروشند ، سعی می کنند از کلمات شان که شامل اصطلاحات فنی و ایسم ها میشه ، استفاده کنند!  و گاهی یه تکنیکی را می گویند که شما فقط اصطلاحات یک متنی را جداگانه توی دفتری بنویسید ، ودر نوشته هایتان ، از آنها استفاده کنید!. درسته که در این صورت ،:نوشته تان پر طمطراق خواهد شد اما زیبایی طبیعی بودنش را از دست می دهد . مثالش این خواهد بود که شما بخواهید به کودک 5ساله ای کت و شلوار و کروات بپوشانید و کیف و وکتاب دستش بدهید و اورا استاد دانشگاه معرفی کنید! . همه چیز باید، رشد طبیعی و منطقی اش را طی کند. متخصصین در زمینه نوشتار مطالب ، همین نظر را دارند که شمایی که در حال نوشتن هستید اگر سریع دنبال نتیجه گیری باشید و در حالی که مطلب شما کامل نشده و به مرحله پایانی نرسیده باشد؛ نوشته تان کم ارزش تلقی خواهد شد.