پیش نوشت :
روزانه ، افکار و ایده های مختلفی به سرم می زند وخیلی زود هم از سرم می پرند؛ اگر بخواهم بعدا ایده هارا ، مکتوب کنم؛ حد اقلش این است که با همان حرارت قبلی نیست؛ بنابر این تصمیم گرفتم یک کپی از تمام افکارم بگیرم و بعدا سر فرصت ، همه را کنار هم بچینم.
اصل نوشت:
ذاتا اینجوری هستم که از آدم های پر، خوشم می آید ؛ چه آقای "رادان" باشد و یا" چه رحیم پور ازغدی "و چه "سامان گلریز".
ولی خب، از همان روز اول ، به همین خوبی نبوده اند ؛ فرنگی ها ضرب المثلی دارند که می گوید: "روزی همه حرفه ای ها ، افتضاح بوده اند"
قضیه" مولکول ها و سلول ها" را هم می دانم و نمی خواهم "جهش ادبی" داشته باشم و یک شبه ؛ ره صدساله را بپیمایم.
گرچه گاهی وسوسه هم می شوم و به خودم می گویم :
"تو می توانی !"
"می توانی سر یک متن این قدر وقت بگذاری تا از آن یک متن عالی و فاخر بیرون بیاید؛ اما می دانم که این راهش نیست."
"جهش وسوسه بزرگ" هیچ وقت کسی را به جائی نرسانده است."
جایی خواندم که :"شما باید همواره جایی برای اشتباه کردن ، بگذارید".
درصدی برای اشتباه کردن ! ؛ مثلا 20% .
پایان نوشت:
فعلا همین قدر کفایت می کند!.