اشتراک گذاری ایده ها و تجارب و نگرش ها

۷ مطلب با موضوع «کتاب» ثبت شده است

تخیل

 

 

​​​​​​من درون سنگ، فرشته ای می بینم و سپس با قدرت خودم آن را بیرون می کشم.  ​​​ (میکل آنژ)

تخیل چیست؟ ( احتمالا به یاد صدای زنده یاد پرویز بهرام افتادید!) این هم تعریف تخیل:

 https://fa.m.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%AE%DB%8C%D9%84

تخیل، ریشه خیلی از موفقیت های انسان است.

ناپلئون هیل در کتاب ( سوپر کتاب!)  «قانون موفقیت» هر فصلی را با این جمله شروع می کند:

«هرچه را که بتوانید تصور کنید، می توانید به دست آورید».

​​​​​​

۲۳ شهریور ۰۲ ، ۱۰:۲۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

کتاب

از آموزه های نویسندگان مختلف بهره می برم و تا حد امکان تلاش می کنم اونها رو در زندگی پیاده کنم. گاهی چنان غرق حرفای نویسنده ای میشم که کلا مبنای زندگیم رو روی حرفاش می چینم و تماشا می کنم که چی میشه و چه نتایجی در زندگیم ایجاد میشه.

فلسفه می خونم و کلا یه جورایی فلسفیدن رو دوس دارم و در مورد همه چی فکر می کنم.

در مورد تاریخ بگی نگی می فهمم و حرفایی برای گفتن دارم..

در مورد رمان و ادبیات خیلی می خونم و خدا کنه بفهمم!.

در مورد موفقیت خوندم و همین !.

 

۰۹ شهریور ۰۲ ، ۱۵:۴۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

کتاب و کتابخوانی

کتاب یعنی زندگی و تا حالا کسی نگفته است که کتاب خواندن کار بی خودی است.خیلی ها خوره رمان اند و بعضی ها هم عاشق کتاب های روان شناسی - زرد- اند. البته به نظر من مغز این آقایانی که چنین نظری دارند "زرد" است.عده ای هم فکر کردن را دوست دارند چه با کتاب و چه بی کتاب - خود من از این دسته آدمها ، هستم.قرار نیست که کتابها بجای ما فکر کنند و تصمیم گیری کنند ؟ دیگه اینقدر راحت طلب - مودبانه گفته ام - نباشیم.بعضی ها مثل ... بار کتاب زیادی دارند اما دریغ از یک جو " فکر " . قرار است که کتابها ، دریچه ذهن مارا باز کند و دنیای متفاوتی از ایده و خلاقیت و جهان بینی بروی ما بگشاید. آیا مطالعه کردن فایده ای هم دارد ؟ بله ، خیلی هم بله . البته نه هر کتابی و نه هر زمانی ؛ مثل اینکه بخوایی شب امتحان ، " جنایات و مکافات" بخونی ؟.حتی من معتقدم که انتخاب کتاب خوب که خارج از برنامه تون باشد ، بازهم مضر است. اول باید هدفت و برنامه ات مشخص باشد بعدش خواستی مطالعه کن. بدترین کار دنیا : بدون برنامه وارد کتابخانه عمومی بشوید و بدتر از آن اینکه به نمایشگاه کتاب بروید ؟ .گاهی اگر به یک سطر عمیق باشیم و در موردش فکر کنیم و راهکار عملی و اجرائی بیابیم و در مورد انجامش فکر کنیم ، به اندازه خواندن کتاب تاثیر دارد. "تندخوانی" خوب است اگر هدف از  آن فقط تمام کردن کتاب نباشد!. البته با سریع خواندن موافقم ؛ چون اگر محتوا خوب باشد ، چیز بیشتری یاد می گیرید و اگر بد و بی فایده باشد ، عمرتان ، تلف نخواهد شد.

۰۱ آذر ۹۹ ، ۲۰:۳۲ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

بریده ای از یک کتاب

لازاروس می گوید که او همیشه به کار بر روی "ذهن انسان" علاقه مند بوده است. طوری که ، در طول سال های نوجوانی ، دوستانش اغلب برای کمک و حمایت به وی رجوع می کردند . دوستانش وی را چنین توصیف می کردند : " او (لازاروس) شنونده ای خوب است که به راحتی می توان با تو صحبت کرد و بطور شگفت انگیزی قادر است درمانجویانش را کمک کند ".

{ بخشی از کتاب 《آرنولد لازاروس》.}

۰۶ آبان ۹۹ ، ۰۶:۴۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

هیجان و خوشبختی

امروز  هم مثل همیشه ، وارد سایت http://time.ir شدم تا تاریخ روز را استحضار داشته باشم ؛ جمله ای که در بالای سایت قرار داشت برای من قابل توجه بود ؛ نوشته بود " وقتی خودرا از زیستنی پرشور و چابکانه ... برحذرداریم ، به دلیل هستی در خواب مانده وبه عبارت دیگر زندگی نازیسته درونمان، احساس گناه می کنیم."

زندگی بدون تحرک و تکاپو به نظرم ارزش زیستن ندارد و افراد آرام و بی دغدغه ، اصلا زندگی نمی کنند.... 

جملاتی بود که در ذهنم رژه می رفت و در موردش ، با خودم کلنجار می رفتم. 

در زندگی خودم  - از خودم مثال می زنم ، شمارا نمی دانم - دو سبک زندگی دارم ؛ یکی اینکه آرام و ریلکس  و کم حرف و افسرده باشم !.

وراه دیگرش هم اینه که شاد و سرحال و پرحرف و با هیجان باشم ، البته خودم دومی را بیشتر دوست  دارم.

گاهی مواقع ،ما آموخته ایم  - به طور ناخودآگاه - که ضعیف و رنجور باشیم بدون اینکه حتی خودمان متوجه باشیم.

جالب است که موقعی سطح انرژی مان را بالا می بریم ، قدرت های درونی ما به طرز چشم گیری افزایش پیدا می کند و سرعت پردازش اطلاعات درذهن ما ، خارق العاده می شود .

در فیلم "نامحدود " همین قدرت درونی انسانها البته با کمی اغراق  نمایش داده شده است . 

جمله ابتدایی که نقل کردم ، تمام این مفاهیم را برای من تداعی کرد و مارا به پر شور و چابک بودن دعوت کرد . و این مطلب را هم افزود که اگر ماچابک و سرزنده نباشیم ، احساس گناه می کنیم !.

گاهی برای همه ما پیش آمده است که افسرده بوده باشیم و در ضمن آن  احساس مبهم عذاب وجدان را هم داشته باشیم.

وقتی که ما خودرا در سطح پایینتری از توانایی واقعی خود می دانیم و احساس می کنیم که ما می توانستیم ، بهتر از این هم باشیم ولی،نیستیم دچار عذاب وجدان می شویم و خودرا مقصر قلم داد می کنیم. 

 

 

۰۵ آبان ۹۹ ، ۱۰:۰۷ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

الگوی" اتاتا"

 مطلبی از کتاب "شهاب اناری" را توضیح خواهم داد؛  - 123بدرخش - در واقع آقای اناری ،الگویی را در این کتاب معرفی می کند با نام "الگوی اتاتا" و (نردبان پردازش اطلاعات).

طبق این الگو ،ابتدائا اطلاعات وارد ذهن شما می شود و ثانیا : شما داده های به دست آمده را تفسیر خواهید کرد. و ثالثا : اطلاعات ، احساسی را در شما به وجود خواهد آورد.و رابعا : زمان تصمیم گیری است و آخرین مرحله هم ، مربوط به اقدام است.

اطلاعات > تفسیر>احساس>تصمیم >اقدام.

 

۳۰ مهر ۹۹ ، ۱۵:۰۷ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

امروزی کتابی خواندم ؛ چه کتابی!

کتابی امروز خواندم ، به این عنوان : از خواندن تا نوشتن ؛ چهار بار پشت سرهم خواندمش .

این کتاب ،نوشته خانم پازوکی است (نویسنده صاحب سبک و توانا ) بعد از خواندن این کتاب ، متوجه خیلی چیزها شدم ، از اینکه تقریبا ، نوشته های من خارج کادر است و وادارم کرد که بهتر و پخته تر بنویسم - بگذارید از محتوای کتاب ، چیزی نگویم تا خود شما عزیزان ،قبول زحمت کرده و کتاب را مطالعه کنید - بابت تعهدی که به نوشتن دارم ، روزانه ،مطلبی را در وبلاگ بگذارم .

برداشت هایی از کتاب فوق :

*نویسندگی برخلاف خواندن ، عملی تولیدی ست که از کل به جزء حرکت می کند ؛به این معنا که نویسنده با داشتن یک طرح کلی از موضوع ، اقدام به پاراگراف سازی می کند و سپس جمله بندی و در نهایت نظم لفظی و محتوایی را انجام می دهد.

* انسجام معنایی باید در متن وجود داشته باشد.

* انسجام لفظی و انتخاب کلمات مناسب و جذاب و هماهنگ .

* یک دست بودن متن کتاب .

* در مورد پاراگراف سازی ، خانم پازوکی ، نکاتی یادآوری می کند از جمله" بند مقدمه"

بند مقدمه ؛ حال و هوای آغاز مطلب است و باید دارای جذابیت باشد ؛ سپس  "پاراگراف های کمکی" باید نقش آفرینی کنند!.

از لحاظ محتوایی می باید ،پاراگراف ها مسیر منطقی را بپیمایند واز پراکنده نویسی و آوردن مطالب غیر مرتبط خودداری شود.

* جمله اول پاراگراف "موضوع پاراگراف " را تعیین می کند .

♡♡♡♡♡

{ برداشت شخصی من از کتاب نویسی}

من فکر می کنم نوشته خوب ، نیاز جامعه ماست ؛ وهرچه که تعداد قلم به دست بیشتری در میان ما باشند ، فرهنگ بهتری در همه زمینه ها خواهیم داشت.

....

۲۹ مهر ۹۹ ، ۲۱:۲۹ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰