اشتراک گذاری ایده ها و تجارب و نگرش ها

۵ مطلب در ۱۳ مهر ۱۳۹۹ ثبت شده است

تفکر همه جانبه

یکی از راه های بدبختی ، بی کدار به آب زدن هست ؛ اگر می خواهید به همه ثابت کنید که چقدر یک انسان می تواند بدشانس و بدبخت و شکسته خورده باشد ، بدون اندیشه و تامل و بالا و پایین کردن ، و یا مشورت با دیگران راسا دست به کار شوید .

سریع ترین راه برای نتیجه نگرفتن از چیزی ، عجول بودن هست.

پس تا اینجا با من موافق هستید که آدم همیشه باید قبل از عمل (هر عملی ! چه عمل جراحی یا حتی عمل کوفتی ) باید و ناچار فکر کند.

همه ابعاد یک قضیه را قبل از اقدام در نظر بگیرید،  تا بعدا متضرر نشوید.

از خودم مثال می زنم ؛  چند وقت پیش بنده برای شروع کسب و کاری ، مقداری طلا فروختم ؛ من همه جوانب کسب و کار فکر کرده بودم اما... همینکه طلا ها را فروختم ،ظرف 24 ساعت طلا به طور وحشتناکی کشید بالا .

من با خودم گفتم اگر طلا هارا نمی فروختم ؛ بیشتر سود می کردم.

چون من به این بعد از قضیه نگاه نکرده بودم ؛ اینه که میگم شما ، مسئله را از همه جوانب پیدا و پنهان بررسی کنید.

 فروشندگان و معامله گران حرفه ای از این ترفند به نحو احسن استفاده می کنند ؛ وقتی کالایی را برای شما معرفی می کنند، اینقدر از مزایای دیگر کالا می گویند که حواس شما از نقطه ضعف اساسی اون کالا پرت می شود.

در واقع هنرشان  ، پرت کردن حواس شماست.

پس اگر می خواهید دچار اغفال و شکست نشوید ، خوب بیندیشید.

حفظ آرامش در مواقع حساس تصمیم گیری خیلی مهم هست.

پس تا می توانید دچار شتاب زدگی و جو زدگی نشوید .

هیچ اجباری در کار نیست .

شما مجبور به انجام هیچ کاری نیستید.

۱۳ مهر ۹۹ ، ۱۶:۳۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

دور زدن حقیقت

پیش داوری های ذهنی ، مسیر دستیابی به حقیقت را دشوار می کند ؛ اگر نگوییم که مسدود می کند ؛ چون ممکن است روشنی واقعیت چنان زیاد باشد که با وجود فیلترینگ خیلی قوی بازهم ذرات نور در رود.

انصاف در پذیرش ، کار هر کسی نیست و انسان واقعی می خواهد که بتواند پا بر تمایلات پنهانش بگذارد .

انسان ناخواسته می خواهد از داشته هایش حراست و دفاع کند حتی اگر چیزی باشد که ضرر هم داشته باشد.

آدمی را تصور کنید که خیلی فقیر و نادار هست و بدنش را با لباس های پاره پوره پوشانده است .

فردی متشخص و دست به خیر (مثلا شما!) از سر نودوستی لباسی می خرید و به او هدیه می دهید منوط به یک شرط که اون فرد فقیر لباس کهنه اش را دور بیاندازد ؛ در اینجاست که این غریزه دفاع از داشته ها سرمی جنباند و سر از زیر آوار درون به بیرون می گذارد .

این آدم فقیر شاید بخواهد ، لباس کهنه اش را دور بیاندازد اما دلش به این کار رضایت ندارد.

چرا چنین می کند ، چون به زبان بی زبانی دارد به داشته و مایملک خود احترام می گذارد.

حالا این داشته می تواند لباس کهنه و متعفن باشد یا باور پوسیده و گندیده باشد.

خیلی از آدم های به ظاهر باهوش و زرنگ گاهی در دام دیگری می افتند به نام خودفریبی ؛ یعنی دلشان خوش می شود به دلائلی که خودشان طراحی کرده اند .

ویا امتحانی که خودشان طراح سوال باشند و هم در جلسه امتحان ناظر و دیدبان باشند و نهایتا نمره کامل به این فرد تعلق بگیرد.

۱۳ مهر ۹۹ ، ۱۴:۱۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

مثبت اندیشی یا تخدیر عقل.

اساتید زیادی در مورد موفقیت سمینار برگزار می کنند و هرکدام شیوه و روش خودش را دارند .

کسانی که من از برنامه هاشون استفاده کرده ام و پیگیر شان هستم یکی از آنهها سید حسین عباس منش هست ، ایشان دوره های خیلی گران قیمتی هم دارند و بیشتر تمرکزششان روی مثبت اندیشی و .... هست.

یکی دیگر از سخنرانان مورد علاقه من محمد پیام بهرام پور هستند ، آموزه های ایشان  در مورد سخنرانی و فن بیان و کلا خیلی آدم شسته رفته و جمع وجوری هستند.

دیگری هم آقای معظمی هست ، تاکید ایشان بر روی خوب فکر کردن هست و حرفای خوبی هم دارند.

و در مورد تکنیک های مالی کمی هم از ماهان تیموری استفاده کرده ام .

تاکید همشون روی مثبت اندیشی هست ؛ آیا این مثبت اندیشی نوعی توهم هست یا واقعیت و آیا به خودی خود نتیجه بخش هست یا نه ؟

قضاوت را به عهده شما می گذارم .

به نظر من مثبت اندیشی ، خوب هست.

اگر تخدیری هم باشد ؛چه اشکال دارد.

فرض کنید اصلا شبیه هروین باشد بازهم بنده اشکالی در کار نمی بینم .

وقتی با شیوه منطقی و حلال و قانونی حالت را خوب می کنی باز چه موردی دارد؟؟!

اگر کسی می گوید شما مثل کبک سر را توی برف کردید و از واقعیت دور هستید، به خودتان نگیرید.

حرف من این نیست که تبلیغ کسی را بکنم و یا بگم پولتان را برای خرید این دوره ها حرام کنید یا هرچه که به خوردتان دادند ، دربست بپذیرید .

خیر این حرف من نیست.

من می گویم اگر مثبت اندیشی برای شما جواب می دهد ..، خی ادامه بدهید.

۱۳ مهر ۹۹ ، ۱۲:۴۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

صدایت را بلند کن!!

در مورد تن صدا خیلی حرف دارم . آیا با صدای بلند حرف زدن نشانه بی ادبی ست یا قدرت و یا قاطعیت.

بعضی ها اعتقاد دارند که آهسته حرف زدن نشان می دهد که این فرد خیلی مبادی آداب هست و جزو قشر مرفه وبا فرهنگ جامعه به حساب میاد.

به اعتقاد این گروه آدم های با کلاس خیلی آرام حرف می زنند!!

و عموما اهالی  روستا بلند بلند سخن می گویند.

آقای ترامپ را همه می شناسند و فعلا که کرونا هم گرفته ودیروز تلویزیون می گفت که حالش اصلا مساعد نیست. 

بگذریم از این حرفا .....

ایشان  در کتابش می گوید  :  من  با تکنولوژی میانه خوبی ندارم و همیشه توی دفترم اگر با منشی کاری داشته باشم ، بلند بلند صدایش می کنم .

پس نتیجه می گیریم که لزوما همه پولدارها آرام حرف نمی زنند.

بگذارید یکی از آرزوهای فانتزی ذهنی ام را لو بدهم ، من همیشه اینجوری دوست داشتم که وقتی وارد جایی بشوم بلند حرف بزنم و با هیجان جلب توجه کنم .

اما آلان این آرزو در ذهنم خاکستری شده است  قبلا قشنگ رنگی بود.

گاهی افراد مذهبی را می بینید که واقعا روی اعصاب هستند چون صدایشان از توی چاه بیرون می آید(یعنی خیلی ضعیف هست.)

وخب این افراد دلیل می آورند که خدای متعال فرموده :

ان انکر الاصوات لصوت الحمیر.

البته این واقعیت را در نظر داشته باشیم که افرادی که دارای صدای بلندتری هستند ، جدی تر گرفته می شوند

ومردم بیشتر برای اینها حساب باز می کنند.

آن جایی که خدا صدای الاغ را تقبیح کزده آیا ناظر به صدای ناخوشایند بوده است یا خود صدای بلند؟؟!

نتیجه گیری :

صدای بلند گاهی خوب است گاهی لازم است گاهی هم نیاز نیست.

۱۳ مهر ۹۹ ، ۱۰:۱۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تخصص گرایی

آدم باید  هر چیزی را یاد داشته باشد : تعویض پوشک بچه ، تعمیر وسیله منزل ،درست حرف زدن ، شناخت خاصیت بعضی گیاهان ، بنائی ، نجاری ، جوشکاری، همدلی با مردم ،  شناخت رنگ ها ، آشنایی با جغرافیای جهان ، ریاضی ، شیمی ، کشاورزی ، خرید و فروش ، نویسندگی و ... تخصص داشتن در یک کاری مخصوص حشرات هست!

در زندگی نمیشود متخصص در یک رشته باشی ، آدم که رباط نیست فقط یک کار انجام بده ، آدم باید در زندگی آچار فرانسه باشد .

۱۳ مهر ۹۹ ، ۰۵:۱۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰